عابد رضایی
به آنان که سبز اند، ساکت و برّه برای چوپان خویش باید اذعان داشته راه پیروزی بر حکومتی که که سالهاست خون میریزد برای حفظ بقای خود راهی جز تحرکات قهر آمیز باقی نمانده است.
اما در این میان روایت از سبز و برّه بودن شامل حال مردمی که هر روز در خیابانها بر اثر عدم وجود آگاهی دست به واکنش میزنند از برای رسیدن به خواستهایشان نیست چرا که مسیر حرکت اینان نه بر اساس آگاهی طبقاتی و نوع مبارزه که صرفاً اعلام اعتراض خود به شکلی کودکانه و ایده آلیستی است اما به دور از درک شرایط واقعا موجود که نتیجهٔ تبلیغات سازماندهی نیروهای اجتماعی است که نفع آنها همان در عدم آگاهی مردم برای فشار از پایین و چانه زنی از بالا به نفع خویش است
سبز را آنان ساختند که جنگ با عراق و سرکوب انقلاب ۵۷ را سازمان داده بودند ولی در این میان و نمادین شدن رنگ سبز آن هم در میان مردمی که سالها چوب سازندگان سبز را خورده بودند امری غیر طبیعی قلمداد میشد صدای اعتراضی که باید به واسطهٔ نیروهای چپ که نقشی سازش ناپذیر در مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی داشتند ناگهان به توسط خود قاتلان مردم نمایندگی شد حال این که چگونه این اتفاق افتاد در بین نیروهای چپ بسیار مورد برسی قرار گرفته است اما چپهایی که در مورد این اتفاق پیش آماده بحث میکنند و گاها حتا مردم را از این عمل مورد سرزنش قرار میدهند خود ناگهان برای غافل نماندن از حرکات راستها که میلیونها انسان را در ایران به واسطههای مختلف تصمیم به بازیچه قرار دادنشان دارند در کنار اینها قرار میگیرند و با پشتیبانی از تهییج پیش آماده در عرصهٔ خیبانها بدون وجود آگاهی آن را انقلاب میخوانند و نمونهٔ حزب کمونیست کارگری به رهبری حمید تقوایی نمونهٔ آن است.
انقلاب بدون وجود آگاهی طبقاتی برای کمونیستها چگونه ممکن است؟
اما از طرف دیگر جریان بهمن شفیق و کورش مدرسی حضور اعتراضی میلیونی مردم را بی رابطه به مناسبت اقتصادی تولید به شیوهٔ سرمایه داری میخوانند با این اسدلل که این جنبش کمونیستی نیست اما فرق از درک این امر که جنبش کمونیستی بر خلاف دیگر جنبشها بر اساس برنامه ریزی و انتقال آگاهی شکل میگیرد آن هم درون جنبشهای خود بخود موجود در تضادهای ایجاد شده به دست خود سرمایه داری
مارکس: جهان آبستن ضدّ خویش است
حزب حکمتیست هم خود با تمام عبارت پردازیهایش با پاسیف کردن جنبش اعتراضی در دل نظام سرمایه داری در آن سوی سیاست سبز قرار میگیرد؟حال باید پاسخ گفت روی کرد کمونیستها در شرایط کنونی چگونه باید باشد که در دو سوی سبز قرار نگیرد اما مناسبت را بر اساس پیشرف خویش تغییر دهد و چگونه است که کمونیسم این گونه به توسط این ۲ حزب بزرگ چپ ایرانی به بیراهه میرود ؟
به آنان که سبز اند، ساکت و برّه برای چوپان خویش باید اذعان داشته راه پیروزی بر حکومتی که که سالهاست خون میریزد برای حفظ بقای خود راهی جز تحرکات قهر آمیز باقی نمانده است.
اما در این میان روایت از سبز و برّه بودن شامل حال مردمی که هر روز در خیابانها بر اثر عدم وجود آگاهی دست به واکنش میزنند از برای رسیدن به خواستهایشان نیست چرا که مسیر حرکت اینان نه بر اساس آگاهی طبقاتی و نوع مبارزه که صرفاً اعلام اعتراض خود به شکلی کودکانه و ایده آلیستی است اما به دور از درک شرایط واقعا موجود که نتیجهٔ تبلیغات سازماندهی نیروهای اجتماعی است که نفع آنها همان در عدم آگاهی مردم برای فشار از پایین و چانه زنی از بالا به نفع خویش است
سبز را آنان ساختند که جنگ با عراق و سرکوب انقلاب ۵۷ را سازمان داده بودند ولی در این میان و نمادین شدن رنگ سبز آن هم در میان مردمی که سالها چوب سازندگان سبز را خورده بودند امری غیر طبیعی قلمداد میشد صدای اعتراضی که باید به واسطهٔ نیروهای چپ که نقشی سازش ناپذیر در مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی داشتند ناگهان به توسط خود قاتلان مردم نمایندگی شد حال این که چگونه این اتفاق افتاد در بین نیروهای چپ بسیار مورد برسی قرار گرفته است اما چپهایی که در مورد این اتفاق پیش آماده بحث میکنند و گاها حتا مردم را از این عمل مورد سرزنش قرار میدهند خود ناگهان برای غافل نماندن از حرکات راستها که میلیونها انسان را در ایران به واسطههای مختلف تصمیم به بازیچه قرار دادنشان دارند در کنار اینها قرار میگیرند و با پشتیبانی از تهییج پیش آماده در عرصهٔ خیبانها بدون وجود آگاهی آن را انقلاب میخوانند و نمونهٔ حزب کمونیست کارگری به رهبری حمید تقوایی نمونهٔ آن است.
انقلاب بدون وجود آگاهی طبقاتی برای کمونیستها چگونه ممکن است؟
اما از طرف دیگر جریان بهمن شفیق و کورش مدرسی حضور اعتراضی میلیونی مردم را بی رابطه به مناسبت اقتصادی تولید به شیوهٔ سرمایه داری میخوانند با این اسدلل که این جنبش کمونیستی نیست اما فرق از درک این امر که جنبش کمونیستی بر خلاف دیگر جنبشها بر اساس برنامه ریزی و انتقال آگاهی شکل میگیرد آن هم درون جنبشهای خود بخود موجود در تضادهای ایجاد شده به دست خود سرمایه داری
مارکس: جهان آبستن ضدّ خویش است
حزب حکمتیست هم خود با تمام عبارت پردازیهایش با پاسیف کردن جنبش اعتراضی در دل نظام سرمایه داری در آن سوی سیاست سبز قرار میگیرد؟حال باید پاسخ گفت روی کرد کمونیستها در شرایط کنونی چگونه باید باشد که در دو سوی سبز قرار نگیرد اما مناسبت را بر اساس پیشرف خویش تغییر دهد و چگونه است که کمونیسم این گونه به توسط این ۲ حزب بزرگ چپ ایرانی به بیراهه میرود ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر